به گزارش راهبرد معاصر؛ چند روز پیش به ماموران مبارزه با مواد مخدر پایتخت خبر رسید که فردی خانهاش را پاتوق موادفروشان و معتادان کرده است. بر اساس گزارشهای مردمی، هر روز معتادان و خردهفروشان به خانه رفت و آمد میکردند و همین باعث مساله مزاحمتهای زیادی را برای اهالی به وجود آورده بود.
وقتی برای پلیس محرز شد که این خانه، پاتوق خلافکاران شده، تیمی از ماموران با دریافت دستور قضایی راهی آنجا شدند. آنها در یک عملیات ضربتی وارد این خانه قدیمی شدند و ۳ فروشنده مواد مخدر را دستگیر کردند.
در میان دستگیر شدگان مردی بود به نام سجاد. وی از افراد سابقه دار در زمینه خرید و فروش مواد مخدر بود که اعتراف کرد در خانه قدیمی، مواد مخدر مانند شیشه و گل را بسته بندی کرده و به دست مشتریان خود میرساندند. او از سوی پلیس بازداشت شد، اما در جریان تحقیقات بیشتر، راز مخوفی که در گوشیاش پنهان بود، فاش شد.
باند دو نفره
کارآگاهان برای شناسایی قاچاقچیانی که با سجاد همکاری میکردند، اقدام به بررسی گوشی موبایل وی کردند، اما به عکسهایی عجیب دست یافتند؛ عکسهای مستهجن از چند مرد میانسال؛ مردان میانسالی که به نظر میرسید قربانی اخاذیهای یک باند مخوف شدهاند.
با کشف این عکسها بازجویی از سجاد ادامه یافت و در نهایت او اعتراف کرد که با همدستی همسر سابقش از مردان ثروتمند اخاذی میکرده است.
با به دست آمدن این حقایق، ماموران به سراغ همسر سابق سجاد رفتند و او را دستگیر کردند. زن جوان وقتی فهمید سجاد به دام پلیس افتاده، اعتراف کرد که با همدستی او مردان ثروتمند را طعمه قرار داده و دست به اخاذی از آنها میزدند. نکته عجیب، اما این بود که هیچیک از مالباختهها شکایتی از این زوج سارق مطرح نکرده بودند. آنها در حقیقت از ترس آبرویشان جرات نکرده بودند شکایت کنند تا مبادا متهمان عکسهای مستهجن آنها را در شبکههای اجتماعی منتشر کنند. زوج سارق اعتراف کردند که افراد زیادی را قربانی نقشه خود قرار دادهاند و هم اکنون تحقیقات برای شناسایی شاکیان ادامه دارد.
شرط عجیب
سپیده ۲۸ ساله است و میگوید که فقط به خاطر گرفتن حضانت فرزندش مجبور شده که با شوهرش برای اخاذی از مردان ثروتمند همدست شود. گفتگو با او را بخوانید.
پروندهات نشان میدهد که اولین بار است دستگیر میشوی. چه شد که وارد این راه شدی؟
به خاطر شرط عجیب شوهر سابقم و فرزندم. البته سجاد، شوهر سابقم به من اطمینان داده بود که دستگیر نمیشوم، اما خب حرفهایش دروغ بود.
این شرط عجیبی که میگویی چه بود؟
سجاد به من گفت اگر حضانت فرزندمان را میخواهی، باید نقشهای که کشیده بود را مو به مو اجرا کنم. من هم به خاطر پسر ۷ سالهام، تن ب این سرقتها دادم.
سرقتها را چطور انجام میدادید؟
نقشهاش را سجاد کشیده بود. او از من خواست که سر راه رانندگان خودروهای مدل بالا قرار بگیرم؛ از بنز و بی ام دبلیو گرفته تا پورشه و... و. سوار ماشین که میشدم سر صحبت را با رانندهها باز میکردم. به دروغ میگفتم کارم طراحی و دکوراسیون داخلی خانه هاست. به این بهانه میرفتم به خانه هایشان. در فرصتی مناسب طعمه هایم را بیهوش میکردم و بعد در را به روی همسر سابقم باز میگذاشتم تا او وارد شود. او وارد میشد و با همدستی یکدیگر اموال قیمتی خانهها را به سرقت میبردیم.
چطور، طعمه هایت را بیهوش میکردی؟
قرص میریختیم داخل آبمیوه یا چای. البته گاهی هم همسر سابقم وارد میشد و با تهدید چاقو اموال قیمتی را به سرقت میبردیم. درواقع به بستن دست و پای طعمه هایمان اکتفا میکردیم و دیگر خبری از بیهوشی نبود.
داخل گوشی همسرت، عکسهای مستهجن از طعمه هایتان کشف شده است؟
عکس میگرفتیم تا آنها را تهدید کنیم. تهدید برای اینکه شکایت نکنند. آنها هم از ترس آبرویشان، جرات نمیکردند شکایت کنند. البته فکر میکنم سجاد هدف دیگری هم از گرفتن عکسها داشت. اینکه خودش باز هم بتواند بعدا طعمهها را تحت فشار قرار دهد و از آنها اخاذی کند.
چه شد که از سجاد جدا شده بودی؟
چون او مواد فروش بود. سالها به خاطر پسرم، زندگی با او را تحمل کردم، اما دیگر نتوانستم. تصمیم به جدایی گرفتم، اما دادگاه حضانت پسرم را به پدرش سپرد. من هفتهای دو یا سه روز وی را میدیدم، اما خب حضانتش با شوهرم بود. من حضانت بچهام را میخواستم و وقتی سجاد از من خواست تا با او همکاری کنم، تصمیم گرفتم به خاطر حضانت پسرم شرطش را بپذیرم. هرچند که تصور میکردم هرگز دستگیر نمیشویم، چون طعمه هایمان جرات نمیکردند شکایت کنند.
چند نفر را با این شگرد فریب دادی و اموالشان را به سرقت برده اید؟
شاید بالای ۷ یا ۸ مورد.
در آخر حضانت را گرفتی؟
راستش را بخواهید نه. قرار بود در هفته آینده به دادگاه برویم، اما دستگیر شدیم و حالا نمیدانم با این وضعیت، تکلیف پسرم چه خواهد شد. / همشهری